سفارش تبلیغ
صبا ویژن
تقوای خداوند، اساس هر حکمتی است . [امام علی علیه السلام]

+O

 

کشف خودکارهای تروریستی در زابل +عکس

مرزبانان مستقر در هنگ مرزی زابل با همکاری پرسنل اطلاعات تعدادی کلت خودکاری که از آنها برای انجام عملیات‌های تروریستی استفاده می‌شود را پیش از هرگونه تحرکی در نقطه صفر مرزی کشف کردند.
خبرگزاری ایسنا:  مرزبانان مستقر در هنگ مرزی زابل با همکاری پرسنل اطلاعات تعدادی کلت خودکاری که از آنها برای انجام عملیات‌های تروریستی استفاده می‌شود را پیش از هرگونه تحرکی در نقطه صفر مرزی کشف کردند.

 اوایل اسفند ماه سال جاری تعدادی از قاچاقچیان مسلح افغان قصد ورود به کشور از طریق هنگ‌ مرزی زابل و ایجاد اعمال مجرمانه در این منطقه را داشتند که عوامل اطلاعات و مرزبانی از حضور آنان مطلع شده و اقدامات خود برای مقابله با این افراد را در دستورکار قرار دادند.

مأموران پس از اطلاع از زمان و نحوه ورود این افراد اقدامات کنترلی خود بر مرز را تشدید کرده و تعدادی از قاچاقچیان را در حالی که قصد ورود به خاک کشور را داشتند در نقطه صفر مرزی شناسایی کردند که پس از اطلاع آنان از حضور ماموران، درگیری میان آنان و عوامل مرزبانی آغاز شد و این افراد پس از ناکامی در مقابله با مرزبانان با رهاکردن ادوات و سلاح‌های همراه خود به خاک کشور افغانستان متواری شدند.

پس از فرارقاچاقچیان مسلح از خاک کشور، مأموران در بازرسی از محل تعدادی سلاح از جمله 10 قبضه کلت‌خودکاری به همراه 19 فشنگ خفیف را کشف و ضبط کردند.

سرهنگ محمود امیری، فرمانده هنگ مرزی زابل درباره این سلاح‌ها و نحوه کار آنها گفته است که برد این نوع از کلت‌ها حدود 10 متر است و غالبا به منظور انجام اقدامات تروریستی از آنها استفاده می‌شود و احتمال می‌رود که قاچاقچیان مسلح با هدف ایجاد ناامنی و اخلال در کنگره عظیم بزرگداشت شهیدان میرحسینی و 2000 شهید دیگر که اوسط اسفندماه با حضور جمعی از مقامات کشوری و لشکری برگزار شد، وارد کشور شده باشند که خوشبختانه با اقدام به موقع مرزبانان و عوامل اطلاعات ناکام ماندند. 

 




هدایت آرامش ::: سه شنبه 91/12/29::: ساعت 8:13 عصر

 

در روز 21 دسامبر 2012 قرار است چه اتفاقی بیفتد؟ آیا دنیا به پایان میرسد یا وقایعی دیگر همچون زلزله های بزرگ، تغییرات آب و هوا و ... اتفاق می افتد؟ به گزارش ناسا و سازمان فیزیک کشور ایران، تمامی حدس و گمان هایی که در مورد نابودی زمین بوجود آمده است نادرست است و از طرف این دو سازمان بزرگ و حتی سازمان های مربوطه دیگر رد شده است و بلکه باید منتظر وقایع اثبات شده تر همانند تغییرات آب و هوا باشیم.  اما بعید هم نیست که 21 دسامبر هم مثل چیزهای دیگشون سرکاری باشه. مثل انداختن آرم پپسی روی ماه. بهتر است که بگیم خدا خودش بهتر می دونه ولی مطمئن باشیم که دنیا تموم نمیشه. چونکه هنوز امام زمان(عج) ظهور نکرده است و تشکیل حکومت عدل الهی که وعده خدا در قرآن است روی نداده و ما مسلمانان می دانیم که دنیا با قیامت تمام می شود. والسلام

منبع:http://ardalanebrahimi.blogfa.com/category/8




هدایت آرامش ::: پنج شنبه 91/9/30::: ساعت 6:25 عصر

 

فیسبوک این دختر آمریکایی را به افغانستان کشاند!!
فیسبوک این دختر آمریکایی را به افغانستان کشاند!!
فیسبوک یک دختر دلداده امریکایی را به شهر مزار شریف افغانستان کشاند. این دختر امریکایی که از طریق فیسبوک با یک پسر از شهر مزار شریف آشنا شده بود سرانجام به مزار آمد و در محکمه به دین اسلام مشرف شد.
 
این دختر امریکایی که کرستینا نام دارد، از طریق شبکه اجتماعی فیسبوک از کالیفرنیای امریکا با جوان افغانی که در شهر مزارشریف سکونت دارد اشنا و سرانجام  این دوستی به دل باختگی دختر آمریکایی ختم می شود.
 
فیسبوک این دختر آمریکایی را به افغانستان کشاند!!
 
این دختر آمریکایی که عاشق این پسر افغان شده برای دیدار با او راهی مزار شریف میشود که درهمانجا با تشرف به دین اسلام عشق خود را به این پسر اثبات میکند.
 
به گزارش ایران ناز وی باحضور در دادگاه مزارشریف رسما اسلام آورده و پس ازان به عقد پسر مورد علاقه اش درآمد تا زندگی با او را آغاز کند.وی پس از تشرف به دین اسلام نام خود را به بی بی صفیه تغییر داده است.

 




هدایت آرامش ::: جمعه 91/9/24::: ساعت 5:43 عصر

 

 

 

راننده کامیونی وارد رستوران شد. دقایی پس از این که او شروع به غذا خوردن کرد سه جوان موتورسیکلت سوار هم به رستوران آمدند و یک راست به سراغ میز راننده کامیون رفتند و بعد از چند دقیقه پچ پچ کردن، اولی سیگارش را در استکان چای راننده خاموش کرد. 

راننده به او چیزی نگفت. دومی شیشه نوشابه را روی سر راننده خالی کرد و باز هم راننده سکوت کرد و بعد هم وقتی راننده بلند شد تا صورتحساب رستوران را پرداخت کند نفر سوم به پشت او پا زد و راننده محکم به زمین خورد ولی باز هم ساکت ماند. 

دقایقی بعد از خروج راننده از رستوران یکی از جوانها به صاحب رستوران گفت: چه آدم بی خاصیتی بود، نه غذا خوردن بلد بود و نه حرف زدن و نه دعوا! 

رستورانچی جواب داد: از همه بدتر رانندگی بلد نبود چون وقتی داشت می رفت دنده عقب 3 موتور نازنین را خرد کرد و رفت.

 




هدایت آرامش ::: جمعه 91/9/17::: ساعت 9:1 عصر

آیا این عکس متحرک است؟




هدایت آرامش ::: یکشنبه 91/9/12::: ساعت 5:58 عصر

 

یارانه نقدی هر ایرانی در فاز دوم هدفمندی یارنه ها با افزایش 28 هزار تومانی به 73500 تومان افزایش یافت.

به گزارش مهر، (شنبه شب) دولت در اقدامی ناگهانی 28 هزار تومان مابه التفاوت فاز اول و دوم یارانه ها را به ازای هر ایرانی به حساب سرپرست خانوار واریز کرد که براین اساس احتمال اجرای فاز دوم هدفمندی یارانه ها در آینده بسیار نزدیک قوت گرفت.

همچنین مقرر شده که 45500 تومان یارانه نقدی هر ایرانی در فاز اول تا 20 فروردین ماه به حساب سرپرست خانوار واریز شود که در اینصورت مبلغ یارانه هر ایرانی به 73500 تومان افزایش می یابد.

مدیرعامل سازمان هدفمندی یارانه ها از واریز مابه التفاوت یارانه نقدی مرحله اول و دوم به حساب سرپرست خانوارها خبر داد.

به گزارش بانکی دات آی آر,بهروز مرادی در گفتگو با واحد خبر رادیو گفت: این مبلغ تا زمان اجرای مرحله دوم قانون هدفمندی یارانه ها قابل برداشت نخواهد بود.


وی گفت: واریز مابه تفاوت مرحله اول و دوم هدفمندسازی  یارانه ها که  28 هزار تومان است،  28 اسفند 90 انجام شد که ممکن است این مبلغ ماهیانه یا به صورت دوماهه باشد.


مرادی درباره تاخیر اطلاع رسانی در این امر گفت: این مبالغ به حساب تمامی بانکها رفته بود اما به دلیل غیر فعال بودن سامانه ساتنا یعنی سامانه ای که انتقال وجه بین بانکها را انجام می دهد، این اطلاع رسانی را درباره این که هم اکنون این مبالغ به حسابهای بانکها واریز شده بود و در حسابهای مردم واریز شده است، انجام دادیم.


مدیرعامل سازمان هدفمندی یارانه ها تاکید کرد: همانطور که در مرحله اول هدفمندی یارانه ها، پراخت یارانه نقدی را یکماه و نیم زودتر از شروع اجرای قانون در نظر گرفتیم، هم اکنون نیز همین گونه است به این صورت که  این مابه تفاوت مربوط به زمانی است که مرحله دوم آغاز شود؛ یعنی پرداخت این مبلغ مابه تفاوت به معنی شروع مرحله دوم یارانه ها نیست. این مبلغ در حسابهای مردم زودتر واریز شده است اما غیر قابل برداشت خواهد بود.


وی افزود: زمان برداشت و یکماهه یا دوماهه بودن این مبلغ در اطلاع رسانیهای بعدی به مردم  اعلام خواهد شد.
مرادی تصریح کرد: اگر این مبلغ 28 هزار تومان ماهیانه باشد؛ 73 هزار و 500 تومان سرانه ماهیانه و اگر دو ماهه باشد؛ 14 هزار تومان ماهانه به 45 هزار و 500 تومان اضافه می شود.


وی همچنین از واریز یارانه های فروردین خبر داد و گفت: 15 فروردین،  45هزار و 500 تومان به حسابها واریز می شود و 17 فروردین قابل برداشت است اما 28 هزار تومان اضافه شده غیر قابل برداشت است تا زمان اجرای مرحله دوم هدفمندی یارانه ها که اجازه برداشت داده شود.

 

 

 

منبع: http://banki.ir/akhbar/1-news/11913-%DB%8C%D8%A7%D

 




هدایت آرامش ::: چهارشنبه 91/1/9::: ساعت 12:44 صبح

مردم چه می گویند ؟!

 گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

می خواستم به دنیا بیایم، در یک زایشگاه عمومی؛ پدر بزرگم به مادرم گفت: فقط بیمارستان خصوصی! مادرم گفت: چرا؟... پدر بزرگم گفت: مردم چه می گویند؟!...

می خواستم به مدرسه بروم، همان مدرسه ی سر کوچه ی مان؛ مادرم گفت: فقط مدرسه ی غیر انتفاعی! پدرم گفت: چرا؟.... مادرم گفت: مردم چه می گویند؟!...

به رشته ی انسانی علاقه داشتم. پدرم گفت: فقط ریاضی! گفتم: چرا؟... پدرم گفت: مردم چه می گویند؟!...

با دختری روستایی می خواستم ازدواج کنم. خواهرم گفت: مگر من بمیرم. گفتم: چرا؟... خواهرم گفت: مردم چه می گویند؟!...

می خواستم پول مراسم عروسی را سرمایه ی زندگی ام کنم. پدر و مادرم گفتند: مگر از روی نعش ما رد شوی. گفتم: چرا؟... آنها گفتند: مردم چه می گویند؟!...

می خواستم به اندازه ی جیبم خانه ای در پایین شهر اجاره کنم. مادرم گفت: وای بر من. گفتم: چرا؟... مادرم گفت: مردم چه می گویند؟!...

اولین مهمانی بعد از عروسیمان بود. می خواستم ساده باشد و صمیمی. همسرم گفت: شکست، به همین زودی؟!... گفتم: چرا؟... همسرم گفت: مردم چه می گویند؟!...

می خواستم یک ماشین مدل پایین بخرم، در حد وسعم، تا عصای دستم باشد. همسرم گفت: خدا مرگم دهد. گفتم: چرا؟.... همسرم گفت: مردم چه می گویند؟!...

بچه ام می خواست به دنیا بیاید، در یک زایشگاه عمومی. پدرم گفت: فقط بیمارستان خصوصی! گفتم: چرا؟... پدرم گفت: مردم چه می گویند؟!...

بچه ام می خواست به مدرسه برود، رشته ی تحصیلی اش را برگزیند، ازدواج کند... می خواستم بمیرم. بر سر قبرم بحث شد. پسرم گفت: پایین قبرستان. زنم جیغ کشید. دخترم گفت: چه شده؟... زنم گفت: مردم چه می گویند؟!...

مُردم. برادرم برای مراسم ترحیمم مسجد ساده ای در نظر گرفت. خواهرم اشک ریخت و گفت: مردم چه می گویند؟!...

از طرف قبرستان سنگ قبر ساده ای بر سر مزارم گذاشتند. اما برادرم گفت: مردم چه می گویند؟!...

خودش سنگ قبری برایم سفارش داد که عکسم را رویش حک کردند. حالا من در اینجا در حفره ای تنگ خانه دارم و تمام سرمایه ام برای ادامه ی زندگی جمله ای بیش نبود: مردم چه می گویند؟!...مردمی که عمری نگران حرفهایشان بودم، حالا حتی لحظه ای هم نگران من نیستند !!!




هدایت آرامش ::: چهارشنبه 90/7/13::: ساعت 8:44 عصر

<      1   2   3   4   5      >
>> بازدیدهای وبلاگ <<
بازدید امروز: 125


بازدید دیروز: 35


کل بازدید :615245
 
 >>اوقات شرعی <<
 
>> درباره خودم<<
 
 
 
 
>>صفحات اختصاصی<<
 
>>لوگوی دوستان<<
 
>>اشتراک در خبرنامه<<