* «آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است// با دوستان مروت، با دشمنان مدارا»
* «آیین تقوا ما نیز دانیم// لیکن چه چاره,با بخت گمراه»
* «عاشق شو ار نه روزی کار جهان سر آید // ناخوانده نقش مقصود از کارگاه هستی»
* «از صدای سخن عشق ندیدم خوشتر // یادگاری که در این گنبـد دوار بماند»
* «از آن به دیر مغانم عزیز میدارند// که آتشی که نمیرد همیشه در دل ماست»
* «بر در میخانه رفتن کار یکرنگان بود// خودفروشان را بهکوی میفروشان راه نیست»
* «بشوی اوراق اگر هـمدرس مایی// که علم عشق در دفتر نباشد»
* «به بانگ مطرب و ساقی اگر ننوشی می// علاج کی کنمت “آخرالدواء الکی”»
* «به خُلق و لطف توان کرد صید اهل نظر// به بند و دام نگیرند مرغ دانا را»
* «به کوی عشق منه بیدلیل راه، قدم// که من بهخویش نمودم صد اهتمام نشد»
* «به میپرستی از آن نقش خود بر آب زدم// که تا خراب کنم نقش خودپرستیدن»
* «بیا که رونق این کارخانه کم نشود// بهزهد همچو تویی یا بهعیش همچو منی»
* «بی پیر مرو تو در خرابات// هرچند سکندر زمانی»
* «بیخار گل نباشد و بینیش، نوش هم// تدبیر چیست؟ وضع جهان اینچنین فتاد»
* «پیر ما گفت خطا بر قلم صنع نرفت// آفرین بر نظر پاک خطاپوشش باد»
* «پیوند عمر بسته بهموئی است هوش دار// غمخوار خویش باش غم روزگار چیست؟»
* «تو خود حجاب خودی حافظ، از میان برخیز// خوشا کسی که در این راه بیحجاب رود»
* «حافظ! از باد خزان در چمن دهر مرنج// فکر معقول بفرما، گل بیخار کجاست؟»
* «حسنت بهاتفاق ملاحت جهان گرفت// آری بهاتفاق، جهان میتوان گرفت»
* «در این زمانه رفیقی که خالی از خلل است// صراحی می ناب و سفینه غزل است»
* «در بیابان گر به شوق کعبه خواهی زد قدم// سرزنشها گر کند خار مغیلان غممخور»
* «در کوی ما شکستهدلی میخرند و بس// بازار خودفروشی از آنسوی دیگر است»
* «دریغ و درد که تا این زمان ندانستم// که کیمیای سعادت رفیق بود، رفیق»
* «دوش دیدم که ملایک در میخانه زدند// گل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند»
* «زین سرزنش که کرد تو را دوست حافظا// بیش از گلیم خویش مگر پا کشیدهای؟»
* «سالها دل طلب جام جم از ما میکرد// آنچه خود داشت ز بیگانه تمنا میکرد»
* «سخن بهنزد سخندان ادا مکن حافظ// که تحفه، کس دُر و گوهر به بحر و کان نبرد»
* «سر و چشمی چنین زیبا,توگویی چشم ازو بردوز// برو کاین وعظ بی معنی مرا درسر نمیگیرد»
* «شراب لعل مینوشم من از جام زمردگون// که زاهد افعی وقت است، میسازم به وی کورش»
* «شوق لبت برد از یاد حافظ// درس شبانه,ورد سحرگاه»
* «عاشق که شد یار به حالش نظر نکرد//ای خواجه درد نیست وگرنه طبیب هست»
* «فریب جهان قصه? روشن است// سحر تا چه زاید شب آبستن است»
* «فلک به مردم نادان دهد زمام امور// تو اهل دانش و فضلی همین گناهت بس»
* «قصر فردوس به پاداش عمل میبخشند// ما که رندیم و گدا دیر مغان مارا بس»
* «قطع این مرحله بیهمرهی خضر مکن// ظلمات است بترس از خطر گمراهی»
* «که بیند خیر از آن خرمن که ننگ از خوشهچین دارد// بلاگردان جان و تن دعای مستمندان است»
* «محتسب خم شکست و من سر او// سن بالسن و الجروح قصاص»
* «محتسب شیخ شد و فسق خود از یاد ببرد// قصه ماست که در هر سر بازار بماند»
* «من و انکار شراب؟ این چه حکایت باشد// غالبأ اینقدرم عقل و کفایت باشد»
* «من ترک عشق و شاهد و ساغر نمی کنم// من لاف عقل میزنم این کار کی کنم؟»
* «من که شبها ره تقوا زده ام بادف وچنگ// این زمان سر به ره آرم چه حکایت باشد؟»
* «نقد صوفی نه همین صافی بیغش باشد// ای بسا خرقه که مستوجب آتش باشد»
* «مرا به کشتی باده درافکن ای ساقی// که گفتهاند نکوئی کن و در آب انداز»
* «مرغ زیرک به در خانقه اکنون نپرد// که، نهادست به هر مجلس وعظی دامی»
* «نه عمر نوح بماند نه ملک اسکندر// نزاع بر سر دنیای دون مکن درویش»
* «ما شیخ و واعظ کمتر شناسیم// یا جام باده! یا قصه کوتاه!»
* «نیکنامی خـواهی ایدل، بابدان صحبت مدار// خودپسندی جان من برهان نادانی بود»
* «هرآنکسی که در این حلقه نیست زنده به عشق// بر او نمرده، بهفتوای من نماز کنید»
* «هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق// ثبت است بر جریده عالم دوام مـا»
* «یارب مباد آنکه گدا معتبر شود// گر معتبر شود زخدا بیخبر شود»
* «یا رب آن زاهد خودبین که بجز عیب ندید// دود آهیش در آیینه ادراک انداز»
* «یارب این نودولتان را بر خر خودشان نشان// کاین همه ناز از غلام و اسب و استر میکنند»
* «جای آن است که خون موج زند در دل لعل// زین تغابن که خزف میشکند بازارش»
* «آن سفرکرده که صد قافله دل همره اوست// هرکجا هست خدایا به سلامت دارش»
به خدا تا اندازه ی امیدوار باش که جرات گناه کردن پیدا نکنی،واز اون تا اندازه ی بترس که از رحمت اون نا امید نشوی
دعایت میکنم که خداازتوبگیرد هرآنچه که خدارا ازتومیگیرد
عشق توهمچون افق بی انتهاست قلب من خالی زهررنگ وریاست زندگیبا آرزوها روبروست باتو بودن از برایم آرزوست
چهار دعای برتر لحظه تحویل سال. اول دعا برای ظهور ان بی مثال.دوم همه ملت بی ضرر و بی ملال. سوم رسیدن ما به قله های کمال.چهارم تمام جیب ها پر ز پول،اما حلال